تقدیم به حضرت عشق

ساخت وبلاگ
 

مهتاب قلبم ؛پاییزی دیگر از راه رسیدشاید بهار وصال ما هم همدم این پاییزباشد...
تو در کدام جمله ام نهفته ای؟لایق کدام واژه ای؟تو قلب نوشته های منی همیشه... این لحظه ها درگیر هوایی هستم نمناک؛نمناک همانند اشک...اشکهایی از جنس انتظارکه بوی بغضهای در گلو مانده را میدهند...
باز همان حس غریب؛حس عاشقی با تمام وجود..حس زندگی با عطر نفسهایت...
و چقدر دوستش دارم؛امروز بیشتر از همیشه به تو نزدیکم؛و بیشتر از هر وقت دیگر برای دیدار تو مشتاقم؛چشمهایم را روی هم میگذارم؛وتورا با ابروان وگیسوان آرسته همچون نوعروسانی ک ب تازگی از ارایش ب در آمده اندب تصویر میکشم،روزهایم میزبان غم کهنه ی دلواپسی است...کاش میشد چشمهایم را به نشانی ات پست کنم؛با ضمیمه ی حرفهای‌عاشقانه‌ام که از چشمه جوشانم قلبم برای توست..غم را در نبود وجودت در آغوش سردم میزبانم؛چه تنهایی سردی در غیاب تو مرا همواره مهمان است؛نازنینم؛میدانم تنها برای منی...
و روزی برای همیشه برای همیم...
روزی که دیر نیست...تو را در آغوش میگیرم و سرت را به روی شانه ام میگذارم...و با  آرامش وجودت به  آسمانها پرواز  میکنیم...ک این رویای دیرین من است...عشق من؛تا آخرین طلوع و غروبم؛تا آخرین نفس دوستت خواهم داشت؛رویای واقعی زیبای زندگی من ...آخرین پریزاد برای من بمان ک بی تو؛مرا فردایی نیست

تقدیم به حضرت عشق...
ما را در سایت تقدیم به حضرت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : habebam بازدید : 269 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1396 ساعت: 17:26